اسطورههای سیاسی در تمامی نقاط دنیا به شکلهای متفاوت وجود دارند و به صورت پیوسته خود را بازتولید می کنند، اندیشهی انسان مدرن امروز اگرچه اسطوره ستیز و اسطوره گریز است اما اسطوره دامی است گریزناپذیر در راه اندیشهی انسانی، عزم راسخ و ارادهی خلل ناپذیر انسان برای پرهیز از اسطوره و پناه بردن به عقل که در سدهی 19 میلادی و در اندیشهی هگل و مارکس به اوج خود رسید، خود تولید کنندهی صورتی جدید از اسطورهاندیشی بود که اسطورههای عقل مدرن را به وجود آورد و محصول آن نازیسم و فاشیزم و کمونیسم در سدهی بیستم بود
، تکیه و تأکید برعقل انسانی برای مقابله با اسطوره نتیجهی مثبتی دربرنداشت چرا که تقابل عقل و اسطوره در بنیان خود تقابلی نامتوازن بوده و به لحاظ ساختاری خرد را در یک سو و اسطوره را معادل عدم خرد قرار دادن در سوی دیگر و ساختن معادلهیی که در آن حذف اسطوره به معنای استقرار کامل نظامی عقلانی و خدشه ناپذیر تلقی میشد، برابرنهادگی ناهمگن و طبیعتاً بی انجامی بود. به عبارت سادهتر دگماندیشی برای ستردن اسطوره خود شکل دیگری از اسطورهزدگی به شمار میآید. قابلیت باززایی و بازتولید در ساحت اسطورهیی به دلیل ساختار سیال و منعطف آن بسیار بالاست و گریز از هر شکلی از اسطورهاندیشی افتادن در قالب دیگری از آن است.
، تکیه و تأکید برعقل انسانی برای مقابله با اسطوره نتیجهی مثبتی دربرنداشت چرا که تقابل عقل و اسطوره در بنیان خود تقابلی نامتوازن بوده و به لحاظ ساختاری خرد را در یک سو و اسطوره را معادل عدم خرد قرار دادن در سوی دیگر و ساختن معادلهیی که در آن حذف اسطوره به معنای استقرار کامل نظامی عقلانی و خدشه ناپذیر تلقی میشد، برابرنهادگی ناهمگن و طبیعتاً بی انجامی بود. به عبارت سادهتر دگماندیشی برای ستردن اسطوره خود شکل دیگری از اسطورهزدگی به شمار میآید. قابلیت باززایی و بازتولید در ساحت اسطورهیی به دلیل ساختار سیال و منعطف آن بسیار بالاست و گریز از هر شکلی از اسطورهاندیشی افتادن در قالب دیگری از آن است.
در این میان آنچه اسطوره سیاسی خوانده میشود به دلیل روابط و مناسبات چندسویه یی که با قدرت برقرار میکند و تأثیر مستقیمی که قدرت سیاسی بر زندگی انسان دارد بیش از دیگر شاخههای اسطوره شناسی مورد توجه پژوهشگران حوزهی جامعهشناسی و علوم سیاسی قرار گرفته است. دست اندرکاران سیاست امروزه به صورت آگاهانه به سراغ بازتولید شکلهایی از اسطورهی سیاسی که در ذهن جمعی مردم معنایی مورد قبول دارند میروند. اگر تعریف رولان بارت از اسطوره را بپذیریم و مبنا قرار دهیم خاصیت و اهمیت اسطوره در امر سیاست را بهتر درخواهیم یافت اسطوره در تعریف بارت عبارت است از: " پیامی انگیزشمند و انقیاد آور که در مرتبه دوم دلالتهای نشانه شناختی به مخاطب منتقل می شود، این پیام با طبیعی جلوه دادن آنچه تاریخی است عمل می کند." .(بارت، 1380: 105-106)[1] در این تعریف اسطوره نوعی پیام تلقی میشود بر همین اساس طبیعتاً فرستنده و گیرندهیی دارد فرستندهی پیام اسطورهیی به دلیل فاصلهی زمانی بسیار از دایرهی شناخت انسان امروز خارج و تنها با عنوان نیاکان دور گروهی از مردمان از آنها یاد میشود اما گیرندهی این پیام مردمان روزگار حاضرند مردمانی که به صورتی دائمی و پیوسته به صورتهای گوناگون شفاهی و مکتوب در معرض پیامهای پیچیدهی نیاکان خود بوده بی آنکه بخواهند و بدانند این کهن الگوهای فرستاده شده از زمانهای نامعلوم در ذهنشان ثبت و ضبط شده و همچون قالبهایی ذهنی بر نحوهی اندیشه و عمل آنان تأثیر میگذارد. این پیامها بنا به گفتهی بارت دارای خاصیت انقیادآوری و اقناعی هستند، این ویژگی هم بازمیگردد به تثبیت شدگی آنها و تبدیل شدنشان به اموری مشابه به امور ایمانی که در ذات خود نه تنها نیاز به توجیه ندارند بلکه توانایی توجیه دیگر پدیدهها و مفاهیم را نیز دارند. کهن الگوهای اساطیری در جریان توافقی نااندیشیده خود را به عنوان مبدأهایی برای گفتمانهای اجتماعی فرهنگی و سیاسی به جامعه عرضه کرده با توان اقناعی بالایی که دارند بر نحوهی اندیشه و عمل افراد جامعه تأثیر میگذارند. و به همین دلیل است که اندیشمندان حوزهی علوم سیاسی توجه ویژه به ساختهای اسطورهیی مرتبط به قدرت از خود نشان میدهند.
اسطورههای سیاسی در قالبهای متفاوت و متنوعی نمود یافته و تأثیر میگذارند و عمدتاً با مفاهیم سیاسی بنیادین همچون قدرت، نظم، ملیت و انقیاد و... در پیوند هستند. پرداختن به تمامی این موارد و زیرمجموعهها و شاخ و برگهایشان مجالی فراخ تر از سطور محدود یک مقاله می طلبد. لذا در اینجا تمرکز بحث را متوجه قدرت و مشروعیت کرده و پس از پرداختن به پارهیی از اسطورههای ایرانی که متضمن این مفاهیم هستند،به صورتی اجمالی و مختصر به نقشی که این الگوهای اساطیری در فضای سیاسی امروز ایران به عهده گرفتهاند اشاره میکنیم.
قدرت
قدرت به عنوان اساسیترین مفهوم در علم سیاست تعاریف متفاوت و متنوعی دارد، در عامترین تعریف قدرت آن نیرویی است که توانایی تحت کنترل درآوردن دیگری را دارد " قدرت یعنی نیرویی که وسایل مادی اجبار را در اختیار دارد"(عمویی، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی ، شماره 8) هسته ی اصلی تعریف قدرت یعنی توانایی اجبار دیگری به کاری که دلخواه او نیست از گذشته تا کنون تغییر نکرده و تنها ابزارهای آن است که تغییر می کند. از آنجا که اعمال این اجبار به شیوهی مادی و مستقیم همیشه میسر نیست نیاز به ابزارهای غیرمادی و غیرمستقیم اعمال قدرت جزء جداییناپذیر و مهم آن به شمار میآید. ابزارهای غیرمادی قدرت عبارتند از نیروهایی که با ایجاد ترس، خشیت و یا عشق و احترام افراد را ملزم به فرمانبرداری کرده مجموعاً مفهوم مشروعیت را تشکیل میدهند و در اینجاست که اسطورههای سیاسی وارد عمل شده نقشهای جدی بر عهده میگیرند " اسطوره سیاسی مشخصاً با توجه به ارتباطش با قدرت و ایجاد مشروعیت تعریف می شود، اسطوره های سیاسی گروهی از اسطوره ها هستند که در قالب و محتوای خود گویای نوعی رابطهی مشخص با مفهوم قدرت می باشند، نمادها و نشانه های قدرت بیش از هر چیز در پی ایجاد مشروعیت بوده اند، یعنی در پی آنکه فرمانروایی و فرمانبرداری را در میان انسانها ممکن سازند."(فکوهی، 1379: 137)[2] مشروعیت در واقع مجموعهی همان چیزهایی است که اعمال قدرت را روایی میبخشد و از جمله منابع قدرت میباشند. منابع قدرت عبارتند از : 1-قابلیت (توانایی رئیس و کارامدی او) 2- فرمندی (کاریزمای شخص رئیس) 3- اجبار (در اختیار داشتن ابزار قدرت و اجبار همچون نیروی نظامی) 4- عامل سرزمینی5- سنت خویشاوندی(وجود سنتی که قدرت را موروثی میداند به وارثان و فرزندان رئیس قدرتی بالقوه می بخشد) 6- ثروت اقتصادی(ولخرجی نوعی شکوه و تسلیم در طبقات زیر دست ایجاد می کند) 7- توجیه دینی (قدرت در بسیاری موارد مشروعیت و بازتولید خود را مدیون خصلت مقدس خویش است، در جامعهی دینمدار قدرت برتری خود را از نیروهای اسرارآمیزی که می تواندبا آنها ارتباط برقرار کند دریافت میکند.) (ریویر، 1386: )[3]. در این میان قابلیت، فرمندی، سنت خویشاوندی ، عامل سرزمینی و توجیه دینی از جمله موارد مشروعیت دهنده به قدرت به شمار میآیند و موارد اجبار و ثروت اقتصادی به عنوان مکمل آنها، مجموعاً قدرت را تثبیت میکنند. آنچه در چارچوب اسطورههای سیاسی همواره در امر سیاست دخیل بوده و قدرتهای امروز نیز همچنان به آنها تکیه می کنند موراد مشروعیت دهنده میباشند که نوعی تسلیم درونی را در افراد جامعه ایجاد میکنند. این موارد مشروعیت دهنده در بیشتر موارد پشتاستوار به اسطورههای سیاسی و باورهای کهن مردم پیرامون قدرت هستند. در اینجا به نقش اسطورهی سیاسی در پارهیی از عوامل مشروعیت بخشی و تأثیر آن در افزایش میل به فرمانبرداری در میان مردمان جامعه میپردازیم و برای این منظور تأکید و توجه خود را متوجه اسطورههای سیاسی ایران کهن و فضای سیاسی ایران امروز میکنیم.
1- قابلیت
قابلیت انجام امور و اعتماد و تکیه بر نیرو و توانایی خارق العاده و غیر طبیعی فرد، عامل مشروعیت بخش اسطورهیی و عنصری است که در افراد جامعه ایجاد تسلیم و اعتماد میکند. در فضای اسطورهیی این عنصر خود را در چهرهی قهرمان نشان میدهد؛ در دنیای قدیم که عامل اصیل سلطه زور بازو تلقی میشود، قابلیت و کفایت در دلیری و پرزوری قهرمان یا پهلوان تعریف شده پهلوان به دلیل دیو ستیزی و تهور و شجاعتش چهرهیی فرا انسانی مییابد. از کارکردهای جدی و مهم پهلوان حفظ نظم موجود و حمایت و دفاع از جان و مال مردم است، قهرمان همچنین در بسیاری موارد نقشی عیارگونه داشته هدف اصلیاش حمایت از تودههای مردم در برابر حاکمان است، از امنیت جامعه را تأمین میکند و این عوامل به او مشروعیتی گاه فراتر ازمشروعیت حاکمیت میبخشد. در اسطورههای ایرانی نقش رستم به عنوان ابرپهلوان به وضوح چنین نقشی است، پهلوانی و توانایی خارقالعاده رستم حافظ و مدافع ایران زمین و مردمانش است و همین عامل او را بر کاووس شاه برتری میدهد. حضور پر رنگ رستم در حافظهی ایرانی باعث مشروعیت بخشی به هر شخصیتی میشود که بتواند تداعی کنندهی او در ناخودآگاه مردم ایران باشد. این تداعی را شخصیتهای فضای سیاسی امروز ایران با تأکید بر دشمن ستیزی (معادل دیو ستیزی پهلوان) و محروم نوازی(معادل نقش عیارانهی پهلوان) ایجاد میکنند. آنچه در تبلیغات انتخاباتی و در شعارهای کاندیداها به کرات دیده میشود در بسیاری موارد دارای چنین باری است که در تصاویر و پوسترهای تبلیغی کاندیداها هم نمود مییابد، مشت گره کردهی کاندیدای در حال سخنرانی، بوسیدن کودکی فقیر و حتی در برخی مناطق سوار شدن بر اسب و تفنگ بر دوش گرفتن همگی از مصادیق مدد گرفتن از صورت مثالی پهلوان با کفایت و کارآمد برای کسب مشروعیت است. اسطورهی پر تأثیر منجی هم تا حدود بسیاری در همین حوزه میتواند عمل کند، اسطورهی منجی متکی به تحول بنیادن جهان و بازآفرینی آن (فرشکرد) توسط فردی فرهمند و خارقالعاده است، البته نزدیک شدن به این حوزه به دلیل ارتباطش با اندیشهها و شاخصههای آخرالزمانی، مخاطرات سیاسی بسیاری را میتواند در پی داشته باشد
2- فرمندی (کاریزما)
فرمندی ناشی از قابلیتی انسانی و بازنمودی از قدرت شخصی در یک راهنما، یک قهرمان، یک رهبر یا یک رئیس است که در او خصوصیات اسطورهیی و فوق انسانی مشاهده میشود. .(ریویر، 1386: 37) شخصیت کاریزماتیک به دلیل شاخصههای رفتاری و شخصیتی خاص، در اطرافیان خود نوعی علاقهی توأم با ارادت به وجود میآورد و میتواند در آنها نفوذ و تأثیر داشته باشد. کاریزما آن ویژگی است که در گذشته و در جوامعی که فاقد ساختار منسجم حاکمیت بودند (همچون قبایل و عشایر) رهبری را تعیین میکرد. رهبر یا ریش سفید میبایست شخصیتی کاریزماتیک باشد تا بتواند سیادت خود را به شیوهی غیر مستقیم اعمال کند. کاریزما به رهبر چهرهیی پیامبرگونه و آسمانی میبخشد و اساساً پیامبری بر پایهی کاریزما شکل میگیرد. در اساطیر ایران کاریزما به عنوان فره شناخته میشود و فره یا خورّه موهبتی آسمانی است که ایزدبانو اشی به مردم و به ویژه شاهان میبخشد (بویس، 1376: 84)[4] در ایران باستان مشروعیت شاهنشاه در قالب اندیشه ی سیاسی ایرانشهری وابسته به فر بوده است به عبارتی می توان فره ایزدی را می توان محور اندیشه ی سیاسی ایرانشهری دانست.(عمویی، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی،ش 8)
بنا بر آنچه در متون اساطیری در مورد شاهان میبینیم فره معادل مشروعیت شاه است و چیزی ازلی و ابدی به شمار نمیآید پادشاه تا زمانی که با عدالت و راستی رفتار میکند فرهمند بوده اما به محض در پیش گرفتن ستم و بیداد، فره از او میگسلد. فره در قالب نور نمایانده میشود و آنچه همچون هالهیی از نور بر گرد سر پیامبران، شاهان و شخصیتهای مقدس ترسیم میشود در واقع همان فره یا کاریزماست که نمود عینی و خارجی یافته است. فره یا کاریزما به عنوان عطیهیی الهی و پدیدهیی مشروعیت بخش اگرچه توسط خود شخص تعیین نمیشود و پیروان هستند که کاریزماتیک بودن و یا فرهمندی یک رهبر را تعیین میکند، کاریزما در واقع آن نیروی خاصی است که مردم در رهبر خود میبینند و به واسطهی آن نوعی سرسپردگی نسبت به او از خود نشان میدهند. کاریزما در بیشتر موارد (حداقل در دنیای امروز) عمدتاً با معنویت و ایمان در ارتباط است. رهبران کاریزماتیک همچون گاندی و مارتین لوترکینگ رهبرانی نسبتاً معنوی بودند که از معنویت در کار سیاست استفاده کردند. البته فرهمندی یا کاریزماتیک بودن منحصر به معنویت نبوده و هر نوع ایمانی از جمله ایمان به سرزمین، نژاد، ملیت و یا هرچیز دیگری که برای مردم اهمیت داشته و همچون هدف تلقی شود می تواند از شخص چهرهیی کاریزماتیک ارائه کند برای نمونه شخصیت هیتلر برای مردم آلمان شخصیتی مقبول و مشروع و به نوعی کاریزماتیک محسوب میشد.
فرهمندی یا کاریزما شدن یک شخصیت، علاوه بر ویژگیهای فردی خاص، بستگی مستقیم به ایدئالهای فرهنگی و فکری یک جامعه یا گروه دارد. شخصیت کاریزماتیک برابرنهادهیی است برای پرفروغ ترین و مقبولترین شخصیتی که آن مردمان در حافظهی جمعی خود تصویرش را همچون الگو و ایدئال حفظ کردهاند. این شخصیت میتواند شخصیتی تاریخی و یا اسطورهیی باشد (همچون شخصیتهای برجستهی هر دینی برای معتقدان به آن دین و یا شاهان و سرداران بزرگ تاریخی یا اسطورهیی یک ملت). میزان نزدیکی و شباهت رفتاری و شخصیتی فرد به الگوی مطلوب میتواند در کاریزما شدن او تأثیرگذار باشد. مجموعهی الگوها، ایدئالها و باورهای کهن مردمان یک جامعه که ناآگاهانه همچون قالبهایی برای اندیشیدن افراد عمل میکنند در کنشها و تصمیم گیریهای روزانهی آنها تأثیر میگذارند. کنش سیاسی هم از این قاعده مستثنی نیست. باور اساطیری مردم دربارهی فرهمندی یا کاریزما، همچون عاملی مشروعیت بخش، در تصمیمات سیاسی آنها و تلقی آنان از کاریزما نقش دارد. در این میان بازرگران صحنهی سیاست در تبلیغات انتخاباتی خود، از رسوبات اسطورهیی مربوط به فره یا کاریزما در ذهن افراد جامعه، به سود خود استفاده میکنند. نمود چنین کاری را در تصاویر انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری یا مجلس در ایران به کرات شاهد بودهایم؛ تاباندن نور بر چهرهی کاندیدا و یا استفاده از یک منبع نور قوی در ورای سر او برای ارائهی چهرهیی معنوی، تلاشهایی برای نشان دادن ظاهری کاریزماتیک از شخص است. و قبولاندن او به عنوان انسانی معنوی و فرهمند. این گونهیی از کاربرد اسطورهی سیاسی در فضای سیاست است یعنی تکیه بر اسطورهی فره و کارکرد مشروعیت بخش آن برای مشروعیت بخشیدن به نمونهی امروزی.
3- سنت خویشاوندی
مشروعیت بخشی سنت خویشاوندی عمدتاً مربوط به جوامع سنتی و دارای ساختارهای خانوادگی گسترده است. در این جوامع قدرت امری موروثی بوده و حق مسلم وارث که فرزند یا خویشاوند نزدیک شاه است تلقی میشود. و در بطن این قاعده، پیوستگی زنجیروار خاندانهای شاهی و ساختن شجرهنامهی قدرت تا رسیدن به قدرت نخستین که همطراز با آفرینش است وجود دارد. بر این اساس مشروعیت ناشی از سنتهای خویشاوندی در بنیان خود متکی به اسطورههای آفرینش است. در سلسله های شاهی نه تنها فرد به واسطهی پیوند با شاه پیشین مشروع دانسته میشود بلکه کلیت سلسله نیز در ارتباط با سلسلهیی کهنتر مشروعیت و روایی مییابد. در تاریخ نمونههای بسیاری را شاهدیم که در آنها سلسلههای شاهی خود را به حکمرانان مقتدر و خوشنام پیشین منتسب کردهاند و این انتساب در هر فرهنگی تا رساندن ریشه به نخستین شاه (یا نخستین انسان) ادامه مییابد، این ویژگی (ساختن شجرهنامه و رساندن آن به آفرینش نخستین انسان)در سلسلهی پیامبران سامی تبار نیز وجود دارد و پیامبران سامی(از پیامبران کهن تورات گرفته تا پیامبر اسلام) همگی با نسبتهای خویشاوندی به یکدیگر مرتبط بوده همگی نسبشان به آدم (نخستین انسان در اساطیر سامی) میرسد.این نوع از مشروعیت در بنیان خود بیش از آنکه مربوط به قدرت و حاکمیت باشد در پیوند با ملکیت است، به این معنا که نخستین انسان مالک بلامنازع زمین بوده و اعقاب او نیز وارث ملک پدری به شمار میآیند و حاکمیت نیز برای مالک امری طبیعی و بدیهی خواهد بود. نمود مشروعیت بخشی از این گونه در فضای سیاسی امروز ایران انتساب فرد به خانوادهی سادات است. نسب سید به خاندان پیامبر اسلام و نسب او نیز از طریق اسماعیل و ابراهیم به آدم میرسد. اگرچه هر سیدی نمیتواند دخیل در قدرت سیاسی باشد اما انتساب به سادات سیادتی روا و مشروعیتی مضاعف را برای فرد به همراه دارد پیروزی او به گونهیی رسیدن حق به حق دار و شکست او نمود دوبارهی مظلومیت اجدادش تلقی میشود، لذا کاندیدای انتخاباتی که دارای چنین ویژگی باشد از این امتیاز خود چشم پوشی نکرده و با برجسته کردن این عنوان در تبلیغات خود از آن برای کسب قدرت استفاده میکند.
نتیجهگیری
آنچه در این سطور به اجمال مورد بحث قرار گرفت نمایانگر اهمیت و کارکرد امروزین اساطیر و به ویژه اساطیر سیاسی در زندگی و سرنوشت مردمان کشورهای سنتی و جهان سوم است. اسطوره سیاسی در عین حالی که نشان دهندهی عمق نفوذ باورهای سنتی در ساختار ذهنی مردمان کشورهای در حال توسعه است، تداوم صورتهای کهن حاکمیت در دنیای پیشامدرن را نیز تضمین کرده و همچون عاملی پنهان برای کندتر کردن جریان ورود به ساحت مدرن عمل میکند.
منابع
بارت، رولان : اسطوره در زمانه حاضر، مترجم: یوسف اباذری، فصلنامه فلسفی، ادبی، فرهنگی ارغنون:شماره 18[1]
فکوهی، ناصر:اسطوره شناسی سیاسی، تهران، فردوس1387
ریویر، کلود: انسان شناسی سیاسی، ترجمه ناصر فکوهی، نشر نی، تهران1386
فکوهی، ناصر: تحلیل ساختی از یک اسطورهی سیاسی، نامهی علوم اجتماعی، شماره 16، پاییز و زمستان 79
عمویی، حامد و شاهسوند،پریچهر: اسطوره شناسی سیاسی در ایران باستان، فصلنامه خصصی علوم سیاسی، شماره 8
نزاکتی، فرزانه: تفکر اسطورهیی و دمکراسی، وب سایت انسان شناسی و فرهنگ
بویس، مری؛ تاریخ کیش زرتشت؛ ترجمه همایون صنعتی زاده، چاپ دوم، تهران: توس،1376
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر